هماهنگی هدف با جهان هستی
به نظر شما چه مسائلی اتفاق میافتد، زمانی که برای هدفی تصمیم میگیریم و بعد از مدتی آن را رها میکنیم؟ ما انسانها معمولاً هر کاری را بخواهیم انجام دهیم با شروع خوبی همراه است اما بعد از مدتی نسبت به انجام آن بیتفاوت میشویم؟ علت این مسئله چیست؟
هدف چیست؟
هدف، وضعیت مطلوبی است که شما آن را لازم دارید ولی در حال حاضر آن را ندارید.
هدف یک وظیفه یا کار خاص نیست است اگر کاری برای خانواده است انجام می دهید هدف نیست.
هدف، چیزی است که من میخواهم.
هر زمانی هدفی را مشخص میکنید، این سوال را از خودتان بپرسید، اهداف من چه تاثیری بر دیگر اهداف مهم زندگیام میگذارد و به آدمهایی که تحت تاثیر من هستند؟ چگونه میتوانم خیر و برکت برسانم؟ ممکن است ما به نتایج خوبی برسیم اما هر نتیجهای به معنای اثر گذاری در جهان هستی نیست.
مثلاً من هدفم این است که پلاستیک تولید کنم اما تولید پلاستیک اثر نامطلوبی بر جهان هستی میگذارد.
چرا باید برای خودمان هدفی مشخص کنیم؟
ابتدا دو جنبه اصلی هدف را بررسی میکنیم:
- فکر کردن در مورد هدف
- جهت گیری در مسیر هدف
اغلب انسانها هدفی را مشخص میکنند ولی به آن فکر نمیکنند چون نمیدانند چطور فکر کنند در واقع هیچ ضرورتی برای رسیدن به هدف ندارند.
دومین مسئله جهت گیری در مسیر هدف است. اگر جهت گیری هدف نداشته باشیم نمیتوانیم هدفمان را مشخص کنیم است در این صورت جهتمان را دیگران معین میکنند و باعث میشود به خواستههایمان نرسیم. جهتگیری باعث میشود شما در مسیر حرکت، کنترل داشته باشید و تصمیم بهتری بگیرید. فکر کردن به مشکل، مشکلات را سختتر میکند.
چطور میتوانم به هدفم برسم؟
رسیدن به هدف بر پایه ۵ منبعی درونی میباشد؟
- استراتژی ذهنی
2. زمان
3. فیزیولوژی
4. حالات هیجانی
5. باورها و ارزشها
استراتژی ذهنی
استراتژی ذهنی، جز منابع درونی ما میباشد.
چه حرفهایی به خودمان میزنیم ؟
چه تصویری نسبت به هدفمان داریم؟
احساس که دریافت میکنیم چیست؟
همه این موارد باعث میشوند که ما به هدفمان برسیم یانرسیم!
زمان
زمان، اکثر افراد از اینکه زمان رسیدن به هدفشان را مشخص کنند، میهراسند چون استراتژیهای ذهنیشان را دقیق بررسی نکردند.
فیزیولوژی
فیزیولوژی، زمانی که حالت بدنی شامل پشت گوش انداختن، تردید، تنبلی و رخوت باشد یعنی نمیتوانیم از لحاظ بدنی برای هدفمان آماده باشیم. در چنین شرایطی رسیدن به هدف سخت خواهد شد.
حالات هیجانی
حالات هیجانی هرکس برابر با کد شخصی هر فرد میباشد. حالت هیجانی باید مناسب با هدف باشد.
حالت هیجانی، اگر با هدف هماهنگ نباشد آن وقت حالات هیجانی خودبه خود، زمان، استراتژی ذهنی را از بین میبرد. مثلا اگر لبخند میزنید به خاطر عشق به انسانها باشد نه به خاطر کلاهبرداری یا نفوذ به آدمها.
باورها و ارزشها
هرآنچه که جز ارزشهای شما نباشد، نمیتواند کانون توجه ضمیرناخودآگاه شما قرارگیرد.
مثلا من میخواهم ثروتمند شوم اما ثروت در ناخودآگاه جز ارزشهای من نیست در این صورت، من ثروتمند نمیشوم یا من میخواهم وزنم را کم کنم اما کم کردن وزن جز ارزشهای من نیست بنابراین با مشخص کردن ارزشها میتوانیم به آنچه میخواهیم برسیم
حال هدفتان را مشخص کنید و براساس 5 منبع درونی بررسی کنید تا بتوانید مسیر بهتری برای هدفتان طراحی کنید.
دیدگاهتان را بنویسید